و عشق نام دیگر توست...

میشم همون امیری ک آرزوشو داری

یکی ک اول عاشق خدا باشه بعد عاشق تو

یکی ک وقتی بریدی از همه بشه سنگ صبور و همه کست

یکی ک باهاش نون و پنیر و ریحون و عشق بخوری

یکی ک دستشو بگیری و سینتو بچسبونی ب دستشو زیر بارون قدم بزنی

یکی ک آغوشش بشه امن ترین جای دنیا و در آرامش باهاش کتاب بخونی

یکی ک وقتی بیرون از خونه س بهت ز بزنه و بگه بیا فلان جا.بری ببینی با ی کودک کار همسفره شده و غذای تو رو کنار گذاشته تا بیای و با هم عشق بخورید

یکی ک تو سخترین شرایط ی لبخند بزنه و بگه بیخیال،من خدا و زنمو دارم

یکی ک وقتی نصف شب کابوس دیدی و از خواب پریدی بگه چیزی نیس نفسم فقط ی خواب بود.بعد ی لیوان آب بهت بده و بغلت کنه و ببرتت زیر نور ماه و انقد نازت کنه و ببوستت ک غرق عشق بشی و وقتی خوابیدی خواب خونه شکلاتی ببینی

یکی ک وسط گرمای تابستون بگه چایی دم کن و ببرتت زیر آفتاب تا چایی بخورید و هی بگی خیلی دیوونه ای و اون بگه خودتی

یکی ک وقتی بستنی شکلاتی میخورید حواستو پرت کنه و نصف بستنیتو گاز بگیره از غصه بزنی زیر گریه و اون ناراحت بشه و کل بستنیشو بده بهت،توأم با اشتها بخوری و اون با اشتها نگات کنه

یکی ک باهاش درباره همه چیز بحث کنی از سندرم قلب شکسته گرفته تا یکی از متناتون

یکی ک صب با ی پر دماغتو قلقلک بده و از خواب بیدارت کنه.

یکی ک پشتش وایسی و شروع کنی ب نماز خوندن

یکی ک وقتی سریال نگا میکنید چرتش بگیره و تو هی بیدارش کنی و اون ی لبخند بزنه و دوباره بگیره بخوابه

یکی ک هی باهاش شوخیای ناجور بکنی و اونم دست بندازه گلوتو بگیره و هی تکون بده و تو دل و رودت بهم بپیچه و بگی ببخشید و وقتی ولت کرد زبونتو در بیاری بگی اوووم هیچیم نشد و از دستش فرار کنی

یکی ک وقتی نشسته و کتاب میخونه خودتو بندازی رو کولشو بگی چی می خونی؟ اونم تو همون حالت بگه اخوان و توأم تو همون حالت چند سطری باهاش همراه بشی

یکی ک وقتی سرکاره و برمی گرده خونه، بره لباس عوض کنه و تو تو آشپزخونه مشغول باشی و بیاد از پشت بغلت کنه و ی شاخه رز سرخ تقدیمت کنه

می خوام بشم آدمی ک بخاطر داشتنش هر لحظه خدا رو شکر کنی

اینبار نمی گم سعی می کنم...میگم من میتونم